هر صاحب صنعت و کسبى، اگر در صنعت و کسب خویش نیتش را اصلاح کند؛ یعنى قصدش این باشد که این شغل را براى بندگان خدا انجام مىدهم که نیازشان را برآورم و به اندازه خودم خدمتى به اجتماع کرده باشم؛ البته اساس کارش بر مبناى صحیحى استوار شده و از عمرش بهره کافى جهت آخرتش مىبرد.
اگر هر فردى شغل خاصى اختیار نکند و هر کس بخواهد همه نیاز خودش را خودش بر آورد، از کار دین و دنیایش باز ماند و دنیا خراب شود و کسى را وقتی برای طاعت نمی باشد.
حق تعالى از کمال حکمت و غایت قدرت، هر شخصى را به خدمتى نصب کرده است که چون اهل صنعت و حرفهها به آن خدمت قیام نمایند، امور اجتماع اداره مىگردد.
باید سوداگران و صنعت گران بر وفق فرمان حق، کار کنند. امانت را به جاى آورند و در کلیه حالات، دستورات شرع را از نظر دور ندارند. کسب خود را از مال حرام است معامله ننمایند مگر آن که حرام بودن مالش را ندانند.
هرگز عیب جنس خود را نپوشاند و انصاف را نگه دارد و اگر مشترى قیمت جنس را نمىداند، از او زیادتر نگیرد . از غل و غش سخت بپرهیزد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله روزى در بازار مىرفت. یک نفر مقدارى گندم ریخته و مىفروخت. پیغمبر صلى الله علیه و آله دست مبارکش را میان گندم کرد، دستش تر گردید! فرمود: این چیست؟ صاحب گندم گفت: باران خورده است.
حضرت فرمود: چرا آنچه تر بود بر روى آن نگذاشتی تا همه ببینند؟
آنگاه فرمود: هر کس غش کند (در معامله با خلایق، خیانت نماید) از ما (و از امت من) نیست(1).
و یا امام علی علیه السلام می فرمایند: ترازو ها را کم نگذارید و که کم فروشی رواج خواهد یافت و مردم دچار قحطی و کمی محصول خواهند شد. (بحارالانوار ج 103 ص 107 )
امام علی علیه السلام می فرمایند: ای اهل بازار تقوای خدا پیشه کنید و از قسم خوردن پرهیز کنید که قسم سرمایه تجارت را از بین می برد و برکت را نابود می کند. (بحار الانوار ج103 ص102)
انسان باید سعى کند از کسب و دست رنج خودش به نیازمندان بهرهاى رساند.
روایت شده است که: حضرت داوود (علیه السلام) در ضمن مناجاتش با حق تعالى عرض کرد: مىخواهم همنشین خودم را در بهشت ببینم. وحى رسید فردا از شهر بیرون رو، نخستین کسى که بر خورد کردى، همنشین تو در بهشت است. چون داوود از شهر بیرون رفت، شخصى را دید که هیزم به دوش دارد پس از او پرسید کارت چیست؟ گفت: هر روز هیزم جمع مىکنم و به شهر مىآورم و به درهمى مىفروشم- مادرى دارم دو دانگ را به او مىدهم و دو دانگ را در نفقه عیال خود صرف مىکنم و دو دانگ دیگر را به فقرا مىدهم .
حضرت داوود فرمود: سزاوار است که رفیق پیغمبران باشى .
آنگاه فرمود: هر روز پیش من بیا تا آن یک درهم را به تو بدهم و همان گونه که در بهشت رفیقم هستى، در دنیا نیز رفیقم باشى .
فقیر گفت: من این مرتبه را به کسب دست و بار کشى یافتهام، چون از آن دست بر دارم، این مقام و مرتبه نیز برایم نماند، هم بدین منوال بار مىکشم و خدمت خدا و بندگانش مىکنم تا اجل من در رسد .
براى رسیدن به این مقام، حق تعالى بندگان خود را راهنمایى فرموده است که: از پاکیزههاى مالى که کسب کردهاید، در راه خداوند انفاق کنید(2). حضرت رسول صلى الله علیه و آله پاکیزهترین خوراک شخص را از دست رنج او دانسته است(3).
عده ای از ما منتظریم که از نظر مالی به یک وضع ایده آل برسیم و بعد دست به بذل و بخشش ببریم در صورتی که این نیرنگ شیطانی است که دست ما را برای انفاق پس می زند هر روزی که از خداوند متعال به ما می رسد باید قسنتی از آن را انفاق کنیم تا هم مالمان برکت یابد هم روزی خود را پاک کرده باشیم و هم هم رضایت خداوند باری تعالی را کسب کرده باشیم ،چرا که ناپیداست پایان عمر ما و حرص شدید مال جان را می سوزاند . و هرگز این طمع برطرف نمی شود پی ای که دستت می رسد کاری بکن .
پی نوشت ها :
(1) - لیس منا من غش مسلما (وسائل الشیعه: 12/241).
(2) - یاایهاالذین ءامنو انفقوا من طیبت ما کسبتم بقره: 267.
(3) - اطیب ما اکل الرجل من کسبه (مستدرک الوسائل: 13/9).
فرآوری : محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان